جاری میان زندگی

جاری میان زندگی

دنیا می تونه جای قشنگی باشه اگر ....

جمعه, ۲۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۲:۴۹ ب.ظ

بعد از مدت ها دیدمشون

یک سویشرت پوشیده و کلاهش رو گذاشته روی سرش

ساکت نشسته بودند

همه مون احساس غریبگی می کردیم

وقت رفتن چند تا سؤال پرسیدم و انگار یخشون باز شد و شروع کردن به حرف زدن

با خودم فکر می کردم چند وقت داره می گذره؟ از اون روزی که همه با هم بودیم و می خندیدیم؟

از اون روزی که گوش هاش رو گرفتم تا چیزی نشنوه؟ از روزی که محکم ایستادم تا ازش محافظت کنم؟ از روزی که رفت تا اشک هاش رو نبینم؟

نمی دونم

لعنت به این زندگی

لعنت به این زندگی که به پاک ترین موجودات هستی یاد می دیم دروغ بگن، بهشون یاد می دیم قلب های مهربونشون رو پر از کینه کنن و نفرت بورزن

لعنت به این زندگی که به خاطر حسادت به همنوعت خیانت می کنی و ادعای شرف داری

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۲۱
زهرا

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی