جاری میان زندگی

جاری میان زندگی

۱۹ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

دلم میخواد برم مشهد

واقعا دلم میخواد برم

امروز که تموم شد، همه ش غبطه خوردم به حال زائرین کربلا

نه اون ها که فقط رفتند، اون ها که کربلا رو حس کردند، اون ها که امام حسین رو شناختند، اون ها که این مصیبت بزرگ رو درک کردند

من دلم شناخت میخواد

من دلم زیارت با شناخت میخواد دلم اول حال و درک خوب و بعدش زیارت با شعور میخواد

خدایا مهر پارسال بعد از سال ها توفیق زیارت امام رضا رو به من دادی و چه زیبا بود اون زیارت بعد از سال ها

دلم یک زیارت میخواد زیباتر از پارسال

 

+ آقا ... پای من بسته است و در دلم هوای تو ... دعایم کن ...

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۵ ، ۱۹:۰۸
زهرا

خوشا به حال دل بی شکیب بعضی ها

هزار غبطه به حال عجیب بعضی ها

 

نمی رود ز سر این پرنده ی قفسی

خیال بال و پر دلفریب بعضی ها

 

قنوت وتر ... سحر ... در جوار «شش گوشه»

طبیب حاذق درد غریب بعضی ها!

 

نصیب همچو منی؛ مهر تربت و حسرت!

برات کرب و بلا، هی نصیب بعضی ها ...

 

دلم شکسته خدایا! مرا اجابت کن

به حق حرمت امن یجیب بعضی ها

 

به همنشینی پاکان کربلا رفته

گرفته چادر من، بوی سیب بعضی ها 1

 

 

1. فاطمه معین زاده

 

 

۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۵ ، ۱۰:۰۵
زهرا

سلام پاییز عزیزم

فصل من

فصل زیبای پاییز

می دونم امسال بی وفا شدم

برات ننوشتم، بوی تو رو تا عمق وجودم بالا نکشیدم، هوای تو رو با همه توان نبلعیدم، تو رو قشنگ تماشا نکردم

ولی تو وفاداری، مثل هر سال اومدی، با مهر،

من هنوز هم عاشق رنگ های توام

من هنوز منتظر باران های توام

من هنوز ...

من هنوز هم دوستت دارم

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۵ ، ۲۱:۲۰
زهرا

آخر کجا؟

کجا ...

کجا

...

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۵ ، ۲۲:۵۷
زهرا

اصلا برام مهم نیست که رهبر و آقای فلان تأییدش کردند یا مجوز وزارت صنایع رو داره، من Network Marketing رو قبول ندارم و هیچ علاقه ای هم بهش ندارم

بحث شرعش که میگه فقط سود حاصل از فروش مستقیم یا پورسانت بازاریابی افراد زیرمجموعه سطح 1 که به صورت مستقیم بهشون آموزش میدین و کارهاشون رو  پیگیری می کنین حلاله به کنار

از نظر عقلی این کار درست نیست

به نظرم حتی یک بازی سیاسیه

وزارت صنایع بهشون مجوز فعالیت میده و مجلس میگه هیچ قانون و مصوبه ای در این زمینه نداره، شورای نگهبان هم سکوت می کنه

مراجع یک بار اعلام می کنند حرامه یک بار می گن مشکلی نداره و یک بار میگن بر اساس این شرایط موردی نداره، بعضا هم اعلام شده ما به مسئولان خیلی اعتراض کردیم که پیگیری کنند!

چرا از یک طرف باید شعار اقتصاد مقاوتی و حمایت از تولید داخلی رو فریاد کنند و از طرف دیگه به شرکت هایی مجوز داده بشه که اکثرا کالاهای خارجی رو به فروش می رسونند؟ اون هم کالاهایی که غالب اون ها برند معروفی نیستند و کالاهایی بی کیفیت هستند حتی اون دسته از تولیدات داخلی هم که توسط شرکت ارائه می شه کیفیت مناسبی ندارند

شاید یک دلیلش اینه که نمی تونن شغل مناسب رو برای جوون ها فراهم کنند و طی این بازی کثیف می خوان مدتی سرگرمشون کنن

اکثر افراد وارد شده به این کار هم سرگرم کلاس های مثبت اندیشی و جلسه های فراوان و دورهمی ها و اردوها هستند

 

جالبه در جواب به همه شبهه های آدم جوابایی می دن،

یک سری عکس نشون می دن که علما گفتن مشکلی نداره اما سایت مراجع رو که بررسی می کنی یک چیز دیگه بیان شده

یا میگن ما تا سطح n هم باید زیرمجموعه ها رو ساپورت کنیم، البته این همون جلسه ها و دورهمی های تیمیه که هر دفعه خونه یکی از اعضاست

مثلا یکی از شرکت ها گفت پورسانت از زیرمجموعه ها کم نمیشه و شرکت از سود خودش اون رو پرداخت می کنه پس حلاله، سود شرکت هم اول به دست دولت می رسه و دولت خودش مالیاتش رو کم می کنه و پورسانت اعضا رو به حسابشون می ریزه!

 

+ در کل دوستان من این کار رو قبول ندارم لطفا به من پیشنهاد ندین!

 

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۵ ، ۱۷:۵۵
زهرا

بعد از مدت ها دیدمشون

یک سویشرت پوشیده و کلاهش رو گذاشته روی سرش

ساکت نشسته بودند

همه مون احساس غریبگی می کردیم

وقت رفتن چند تا سؤال پرسیدم و انگار یخشون باز شد و شروع کردن به حرف زدن

با خودم فکر می کردم چند وقت داره می گذره؟ از اون روزی که همه با هم بودیم و می خندیدیم؟

از اون روزی که گوش هاش رو گرفتم تا چیزی نشنوه؟ از روزی که محکم ایستادم تا ازش محافظت کنم؟ از روزی که رفت تا اشک هاش رو نبینم؟

نمی دونم

لعنت به این زندگی

لعنت به این زندگی که به پاک ترین موجودات هستی یاد می دیم دروغ بگن، بهشون یاد می دیم قلب های مهربونشون رو پر از کینه کنن و نفرت بورزن

لعنت به این زندگی که به خاطر حسادت به همنوعت خیانت می کنی و ادعای شرف داری

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۵ ، ۱۴:۴۹
زهرا

من نمیدونم این آمریکاییا چشونه؟

اصلا معلوم نیست انتخاباتشون چجوریه و چه شکلیه. تاریخ مشخصی نداره

نمی دونم چرا انتخابتشون رو وسط هفته انجام دادن؟ خوب میذاشتن مثل ما آخر هفته بعدشم از صبح یک سر حضور مردم رو پای صندوق های رأی نشون می دادن و هی ساعت رأی گیری رو تمدید می کردند!

اصلا این چه وضعشه؟

این چند روزه که کل صدا و سیمای ایران و سیاسیون و نظریه پردازان و ... بگیر تا مردم عادی هی نظر دادند در مورد آمریکا خوب این ایرادات بالا رو هم برای انتخابات آمریکا بگیرن بلکه در آینده این مشکلاتشون هم حل بشه!

 

خوشم میاد من کلا بی خبرم، دیشب که در جواب پیام دوستم گفتم یعنی الان ترامپ پیروز شده؟ جواب داد صبح شده نه الان!

به قول یکی از دوستای وبلاگ نویس من بی اطلاع سیاسی ام شما فرض کن گاو!

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۵ ، ۱۰:۴۲
زهرا

بودنم در اینجا شاید کار احمقانه ای بود اما چاره ای نداشتم، چقدر این اجبار لعنتی سخت است

برای خلق فرصت های بهتر مجبور شدم این راه را انتخاب کنم، و درست در همین زمان هم دارم فرصت های دیگری را می سوزانم

نه راستش اگر اینجا هم نبودم آن فرصت ها سوخته می شد .... چون چاره ای نداشتم

برای خلاصی از این وضع ساعت ها پشت کامپیوتر می نشینم و جزوه می نویسم

صبح ها تا دیروقت می خوابم

چقدر جایت خالیست .... جای تو .... یک پشتیبان، حامی، تکیه گاه، مشاور، همدم

جایت خالیست

همیشه جایت خالی بوده

همه ی این سال ها تنها بودم

می دانی؟ من از این همه قوی بودن خسته شده ام، گاهی دلم می خواهد کمی استراحت کنم، دلم می خواهد مجبور نباشم کاری بکنم و تصمیمی بگیرم

شاید اگر بودی من الان بر قله ای از خوشبختی ایستاده بودم

شاید من اینجا نبودم

وای که اگر بودی ....

اما نیستی و من تنهایم

شاید برای همین است که همیشه سعی کرده ام من برای دیگران یک حامی باشم

می دانی؟ باید کمکش کنم

من سرگردانی اش را می فهمم، ترسش از آینده را هم، حتی تنهایی اش را

وقتی خواست شروع کند همه ی اطلاعاتم را بی غرض در اختیارش گذاشتم گرچه دوست داشتم ادامه ندهد

اما او هم مجبور به ادامه بود

حالا باز نباید تنهایش بگذارم باید باز هم کنارش باشم راهنمایی اش کنم تشویقش کنم مراقبش باشم

من نمی گذارم او هم حسرت بخورد

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۵ ، ۱۹:۳۶
زهرا

خدایا شکرت

ممنونتم برای این خستگی

خستگی کار رو خیلی دوست دارم

کمکم کن همیشه یک کار مفید و خوب ذاشته باشم و ازش لذت ببرم

ممنون

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۵ ، ۲۱:۵۶
زهرا

رفتم وبلاگ سمیرا و این شعر پابلو نرودا رو دیدم

 

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نکنی.

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
زمانی که خودباوری را در خودت بکشی،
وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر برده‏ ی عادات خود شوی،
اگر همیشه از یک راه تکراری بروی  . . .
اگر روزمرّگی را تغییر ندهی
اگر رنگ‏ های متفاوت به تن نکنی،
یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی.

تو به آرامی آغاز به مردن می‏کنی
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وا می‌دارند،
و ضربان قلبت را تندتر می‌کنند،
دوری کنی   . . .
تو به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر هنگامی که با شغلت،‌ یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،
اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،
اگر ورای رویاها نروی،
اگر به خودت اجازه ندهی
که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ ات
ورای مصلحت‌ اندیشی بروی . . .


امروز زندگی را آغاز کن!
امروز مخاطره کن!

امروز کاری کن!
نگذار که به آرامی بمیری!
شادی را فراموش نکن

 

چقدر لذت بردم هم از خوندن سمیرا و هم از بازخوانی این شعر

 

۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۵ ، ۱۷:۰۷
زهرا